فاطمه زرینتاج برغانی قزوینی ملقب به زکیه یا امسلمه و مشهور به طاهره و قُرةالعَین (زادهٔ ۱۲۳۰، ۱۲۳۱ یا ۱۲۳۳ قمری - درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری) شاعر ایرانی، از اولین مریدان سید علیمحمد باب۲ و از رهبران جنبش باب بودهاست.۳ پدر و مادرش هر دو مسلمان و مجتهد بودند. پدر او محمد صالح برغانی قزوینی و عموی بزرگ او محمد تقی برغانی قزوینی از علمای شیعه و مؤسس مسجد و مدرسه صالحیه قزوین بودند. این مدرسه از اولین مدارسی بود که در زمان خود، هم مردان و هم زنان در آن به تحصیل مشغول بودند. طاهره نیز دو سال در این مدرسه تحصیل کرده است.۴۵
طاهره همانند یکی از عموهایش ابتدا به شیخیه گرایش پیدا کرد و برای مدتی رهبری بخشی از شیخیه در کربلا و عراق را به دست گرفت. با علنی شدن دعوت سید علیمحمد باب، طاهره به وی گروید و بدون آنکه موفق شود تا پایان عمر او را از نزدیک ببیند، در زمره نزدیکترین یاران او درآمد. او در سفرهایش از عراق به ایران، در هر جایی به تبلیغ و تدریس کتاب قیوم الاسماء پرداخت.۶ او نخستین زن بابی بود که روبنده از صورت برگرفت و اعلام نمود که با آمدن آیین بیانی، احکام اسلام ملغی شدهاست.
او به اتّهام دست داشتن در قتل عموی بزرگش محمدتقی برغانی معروف به «شهید ثالث» بازداشت شد و سه سال بعد، مدتی پس از ترور نافرجام ناصرالدینشاه و همزمان با بسیاری از بابیان دیگر، در تهران به جرم فساد فیالارض اعدام شد. او اولین زنی بود که به این اتهام اعدام شد.
از طاهره اشعاری باقیماندهاست که بر سر انتساب پارهای از این اشعار به وی اختلاف نظر وجود دارد. از سویی طاهره تفسیری انقلابی از بابیگری ارائه کرد که موجب جدایی در جامعه بابیها در ایران و عراق گردید ولی از سوی دیگر همین تفسیر باعث پیوند موعودگرایی با مفهوم باب شد. طاهره برترین شخصیت زن در آیین بیانی و سومین و شناختهشدهترین شخصیت زن در آئین بهایی است. یکی از مشهورترین کارهای او برداشتن روبنده در واقعه بدشت بود. برخی نویسندگان معاصر این عمل را در جهت آزادی زنان و عملی فمینیستی توصیف کردهاند. اما دیدگاه مقابلی، طاهره را فعال فمینیست ندانسته و کارهایی مانند برداشتن روبنده در واقعه بدشت را بیشتر نمادی از الغای شریعت اسلام و اعلام شریعتی نو به رهبری سید علیمحمد باب میداند.
تولد و نامها
نام کامل او فاطمه زرین تاج برغانی قزوینی است.۷ به گفتهٔ افسانه نجمآبادی و ریچارد فولتز نام او فاطمه بیگم برغانی بودهاست.۸۹ عباس افندی گفتهاست که طاهره، در کودکی امسلمه نامیده شد. نامهای دیگر طاهره، قره العین، زرین تاج، زکیه، و هنده میباشد. مردم قزوین وی را با نام دختر آقا یاد میکردند.۱۰۱۱۱۲ نام «فاطمه»، برای بسیاری از بابیها، مفهومی از بازگشت و رجعت دختر پیغمبر اسلام را القا مینمود.۱۳ وی پس از آنکه با سیدکاظم رشتی مکاتبه و ارتباط برقرار کرد توسط او قرةالعین نامیده شد.۱۴۱۵ دکتر علی الوردیّ در کتاب لمحات اجتماعیّه، موی طاهره را بور و زرین میداند و از این جهت او را زرین تاج خوانده است که او را صاحب تاج طلایی میداند.۱۶
دربارهٔ منشاء لقب «طاهره» اتفاق نظر وجود ندارد. شوقی افندی، عباس افندی، ملامحمد زرندی و مارتا روت به عنوان منابع بهایی گفتهاند۱۷ که نام طاهره توسط حسینعلی نوری به او اطلاق شدهاست.۱۸۱۹ بلومفیلد و سوزان استایلزمنک یک نامه سید علیمحمد باب به وی را سرآغاز استفاده این لقب دانستهاند.۲۰۲۱
ریچارد فولتز سال تولد طاهره را ۱۸۱۴ م (۱۲۳۰ یا ۱۲۳۱ ق) میداند.۲۲ بهنوشته دنیس مکایون بیشتر منابع سال تولد طاهره را ۱۲۳۳ ق (۱۸۱۷ م) نوشتهاند اما او براساس مدارک ثبت شده در نزد خانواده و بازماندگان طاهره، تولد او را ۱۸۱۴م (۱۲۳۰ یا ۱۲۳۱ ق) میداند.۲۳ سوزان استایلزمنک نیز تولد او را ۱۲۳۳ق (۱۸۱۷م) ذکر کردهاست.۲۴ موژان مؤمن نیز گزارش میکند که اغلب منابع بهایی تاریخ تولد طاهره را ۱۲۳۳ق (۱۸۱۷م) ثبت کرده و یک مورخ عراقی بهنام علی الوردی تاریخ تولد وی را بر اساس مدارک موجود نزد بازماندگان وی، ۱۸۱۴ م (۱۲۳۰ یا ۱۲۳۱ ق) میلادی استخراج نمودهاست.۲۵
خانواده
خانه پدری طاهره در قزوین
طاهره در یک خانوادهٔ روحانی شیعه در قزوین به دنیا آمد. مادرش آمنه خانم قزوینی، و پدرش ملا محمدصالح برغانی قزوینی هر دو مجتهد بودند.۲۶ علاوه بر این پدرش به واسطه تفسیر قرآن و تألیف بیش از سیصد کتاب دینی،۲۷ شهرت و مرجعیتی در میان اهالی قزوین داشتهاست.۲۸ خانواده مادری او پیرو شیخیه بودند. اما خانواده پدری او از اصولیان معتقد۲۹ و ثروتمند بهشمار میآمدهاند.۳۰ وی دستکم سه برادر به نامهای عبدالوهاب، محمدحسن و محمد۳۱ و یک خواهر به نام مرضیه داشتهاست.۳۲ موژان مؤمن او را بزرگترین دختر از میان هفت دختر و هشت پسر خانواده برغانی میداند.۳۳
طاهره عروس عمویش محمدتقی برغانی ملقب به شهید ثالث بود.۳۴ حاصل ازدواج او در چهارده سالگی۳۵ یا سیزده سالگی با پسرعمویش ملا محمد برغانی،۳۶ چهار۳۷ یا سه فرزند به نامهای شیخ ابراهیم، شیخ اسماعیل و شیخ اسحاق بود که هیچکدام پیروی مادر را نکردند.۳۸ نام دختر وی زینب یا سارا بودهاست.۳۹ در وجود فرزندی به نام شیخ اسحاق، میان منابع اختلاف وجود دارد.۴۰
تکفیر شیخیه توسط پدرشوهر طاهره و دشمنی شوهرش با آنان، از جمله علل جدایی طاهره از همسرش بود. در سفرهای طاهره و در قضیه طلاق وی از همسرش، فرزندانش، وی را همراهی نکردند و نزد پدر خود باقی ماندند.۴۱عباس افندی در مکاتیب خود میگوید، قره العین شهره آفاق بود وقتی مؤمن به خدا شد و منجزب به نفحات الهی گشت از دو پسر خویش بیزاری جست زیرا مؤمن نشدند دیگر ابداً با آنها ملاقات نکرد. زرین تاج در پی پیروی تعالیم باب معتقد بود که احبای الهی که معتقد به عقاید شیخیه و باب هستند پسران او هستند.۴۲ به گفته عباس امانت، به نظر نمیرسد که زندگی آنان از آغاز، خالی از نزاعهای خانگی بوده باشد.۴۳ در بازگشت طاهره از عراق به قزوین، همسر طاهره به وسیله عدهای از زنان برای وی پیغام فرستاد که به خانه او برگردد ولی طاهره در جواب همسرش میگوید: از قول من به آن نادان بیشعور بگویید، اگر در ادّعای قرابت و خویشاوندی بامن راه صداقت میپیمودی و علاقه قلبی واقعی داشتی در این مدّت که من در کربلا بودم لااقلّ بدیدن من میآمدی و در حین مسافرت از کربلا به ایران با من همراه میشدی. پیاده راه میپیمودی و با کمال صمیمیّت کجاوه مرا محافظت میکردی و تمام راه را بخدمت من میپرداختی.
